عسل ما آرتین

آرتین ۵ ساله

مامان نگران

الفتی که این روزا بهت دارم و آرامشی که از حضور تو در من ریشه دوونده باعث شده تلاطم این روزا کمتر تکونم بده. یه چیزی مث گردباد توی زندگیمون در حال گردشه و من تنها به یمن حضور تو، از این گردباد عظیم، به ریسمان امن پروردگار پناه آورده م و آرومم. خیلی عاشقتم کوچولو. تو که هنوز سرشار از خدایی برای عافیت مامان دعا کن. آرزوم اینه که تو صحیح و سلامت به این دنیا قدم بزاری. ...
30 فروردين 1396

غرق بوسه

فدای اون چشای نازت که دیگه به روی دنیا باز شده و نور رو میفهمه.   فدای مژگان سیاهی که گرداگرد خورشیدیِ چشات رو سایه انداخته. کی باشه چشای من به دیدارِ تو روشن بشه ستاره ی 37 سانتیِ من! روزی نیست که در آغوش خواهری جا نگیری و غرق بوسه نشی عزیزکم. خدا کنه هر روز و هر لحظه این عشق پاک خواهر و برادریتون بیشتر و عمیق تر بشه و هیچی نتونه خدشه دارش کنه، هیچی. کاش روزی که این عاشقانه ی منو میخونی با تمام وجود درکم کنی و حرف دلم رو بخونی.  ...
20 فروردين 1396

ضربات جنینی ات

این روزا دو تا ضربان قلب رو توی وجودم حس میکنم. قلب خودم که سالهاست میتپه ولی اون کوبه های دیگه، حاصل حرکتهای قشنگ و گاه و بیگاه توست که بسان تپش های قلب، گوشه و کنار خونه ی کوچولویی که توش شناوری، حضورت رو به باورم میرسونه. اولین کوبه رو تو 17 هفتگیت زدی. خونه ت تنگه عزیزم میدونم ولی همین باعث میشه من به لذتی برسم که از برخورد اعضای بدن قشنگت به در و دیوار این تُنگ نصیبم میشه شاه ماهی من! ...
8 فروردين 1396
1